۲ مطلب با موضوع «تک و توک» ثبت شده است

حواس پرت

یک روز دخترک حواس پرت برای گردش به داخل جنگل رفت. چرا می‌گویم حواس پرت؟ چون همیشه همه چیز را فراموش می‌کرد، موقع راه رفتن پاهایش به یک راه می‌رفتند و سرش به یک راه دیگر نگاه می‌کرد و حتی داخل خانه هم فقط باید یک سری به اتاقش می‌زدید. آن وقت می‌دیدید

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

آدم کوچولوها

دخترک عاشق کتاب بود. عاشق داستان‌های تخیلی. یک روز داستانی در مورد آدم‌ کوچولو‌ها خواند. برایش خیلی جالب بود که ممکن است آدم‌هایی وجود داشته باشند که مثل ما آدم بزرگ‌ها خانه و زندگی و ماجراهایی دارند ولی خیلی خیلی کوچولو هستند. او به این فکر افتاد که شاید در اطراف محل زندگی او هم آدم کوچولو زندگی کند. بعد فکر کرد

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه