اژدها کُش

اژدها کُش

دوباره حمله‌ی اژدهایان، اژدهاها... اوممم جمع اژدها چه می‌شود؟ بگذریم!! آن‌ها دوباره شروع کردند به غارت مردم. حالا خیالشان هم راحت بود که پهلوانی در کار نیست. کم‌کم مردم از این اوضاع خسته شدند. بعضی‌ها گفتند باید جلوی حمله‌ی اژدهایان/ اژدهاها/ اژدها.. حالا هر چی را باید بگیریم. چند نفری هم سعی کردند ولی خب... هرکسی را بهر کاری ساخته‌اند. این یعنی آن‌ها موفق نشدند چون بهر اژدها کشی ساخته نشده بودند.

اما اخبار به پهلوان می‌رسید. او ناراحت بود که اوضاع اینطور شده است ولی خب او که مقصر نبود. نمی‌شود هم فکر کنند دزدی هم بخواهند به ایشان کمک کنی مگر نه؟ جالب این بود که مردم هنوز نمی‌خواستند از پهلوان کمک بگیرند. او دستیارانش را بین مردم فرستاده بود تا بداند مردم از او حرفی می‌زنند یا نه.‌ اتفاقا حرف می‌زدند. زیاد هم می‌گفتند ولی طلبکارانه. مثلا پهلوان دیگر عرضه‌ی اژدهاکشی ندارد. پهلوان به فکر ما نیست و از این گونه حرف‌ها. ولی پهلوان کاملا هم بیکار ننشسته بود تا بیایند دنبالش و التماسش کنند دوباره برود اژدها کشی. او به هر کسی توانست هر چیزی بلد بود یاد داد. آن‌ها را به ماموریت‌های ویژه‌ای می‌فرستاد که تخم‌های اژدهایان/ اژدهاها... فهمیدم اژدهاهایان. بهتر شد مگر نه. بگویید بله که به ادامه‌ی داستان برسیم. خلاصه آن‌ها را نابود کنند. اینطوری حداقل اژدهاهایان جدیدی در کار نبودند. البته آن هم آنقدر‌ها آسان نبود. اژدهاهایان هم بلد بودند از تخم‌هایشان مراقبت کنند بنابراین این جنگ پنهانی مدت‌ها ادامه داشت. تا اینکه شایعه‌ی جدیدی بین مردم پیچید. آن قدر شرم آور که دستیاران پهلوان حتی رویشان نمی‌شد به پهلوان بگویند. چه بود؟ مردم می‌گفتند چون پهلوان دارد تخم اژدهاهایان را از بین می‌برد آن‌ها هم حمله می‌کنند. حالا از کجا فهمیده بودند خدا می‌داند. حتما آن‌ها هم عنترنشنال داشتند ولی به هر حال یکم زیادی پررو بازی است مگر نه؟ برای اینکه مگه یادتان رفته قبل از این‌ هم آن‌ها حمله می‌کردند و طلاهایتان را از چنگتان در می‌آوردند؟ نه دیگر زیادی پررو بازی است. ولی خب پهلوان به اندازه‌ی منِ قصه گو حرص نخورد. فقط آهی کشید و گفت: بالاخره سرعقل می‌آیند. شما به کار خودتان مشغول باشید. خلاصه دستیاران و یاران جنگاورِ پهلوان به کار خود مشغول‌ شدند.

 

ادامه دارد...

۱ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی