۲۷ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۶:۳۷
آدم کوچولوها
دخترک عاشق کتاب بود. عاشق داستانهای تخیلی. یک روز داستانی در مورد آدم کوچولوها خواند. برایش خیلی جالب بود که ممکن است آدمهایی وجود داشته باشند که مثل ما آدم بزرگها خانه و زندگی و ماجراهایی دارند ولی خیلی خیلی کوچولو هستند. او به این فکر افتاد که شاید در اطراف محل زندگی او هم آدم کوچولو زندگی کند. بعد فکر کرد
دستهبندی
-
داستان کوتاه
(۵) -
اژدها کُش
(۴) -
پاندا
(۳) -
اجتماعی
(۱) -
تک و توک
(۱)